در سخنانی که از امام رضا عليهالسلام بازگفتهاند، اشارات فراوانی به آيات شريف قرآن رفته است. بسياری از اين روايات گويای جايگاه بلند اين کتاب آسمانی است و در شمار فراوانی از آنها نيز با بيان شيوای امام، رازی از هزاران رمز و راز قرآنی گشوده شده است.
ما در اين جا از ميان اين روايات پرشمار، گوهرهايی ناب را برگرفتهايم، و آنها را به ترتيب سورههای قرآنی تقديم شما بازديدکنندگان پايگاه امام رضا عليهالسلام میکنيم.
1
ريّان بن صلت گويد: از امام رضا(ع) در بارهی قرآن پرسيدم،
فرمود:
قرآن سخن خداست؛
از آن فراتر نرويد
و راه رستگارى را در چيزى جز آن مجوييد
كه گمراه میشويد.
(التوحيد223)
2
ابوحيّون از امام رضا(ع) نقل میكند كه فرمود:
هر كس آيات متشابه قرآن را به محكمات بازگرداند،
راه راست را يافته است
... در روايات ما نيز همچون قرآن، محكم و متشابه هست،
تنها به متشابهات چنگ مزنيد
و آنها را به محكمات برگردانيد
و گرنه راه را گم میكنيد.
(عيون الاخبار1:290)
3
پدر محمد بن موسى رازى گويد: امام رضا(ع) روزى از قرآن ياد كرد و شيوهی استدلال و چگونگى بيان آيات و معجزات نظم قرآنى را بااهميّت شمرد و فرمود:
قرآن ريسمان محكم خداوند
و رشتهی استوار او
و راه درستى است كه به بهشت میانجامد
و از دوزخ رهايى میبخشد
.. و از آن جا كه براى زمانى خاص پديد نيامده است،
در گذر روزگاران كهنه نمیشود
و به خواندنِ فراوان، برآيند خود را از دست نمیدهد،
بلكه حجّت و برهان همهی نسلها است..
باطل را به پس و پيش آن راهى نيست
و فرستادهاى از جانب خداى دانا و ستوده است.
(عيون الاخبار2:69)
1
اسماعيل بن مهران از قول امام رضا(ع) گويد:
نزديكى بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم خداوند،
بيش از نزديكى سياهى چشم به سفيدى آن است.
(تفسيرعياشى1:21)
2
سليمان جعفرى گويد: از امام رضا(ع) پرسيدند:
بزرگترين آيه كتاب خدا كدام است؟
فرمود:
بسم الله الرحمن الرحيم
(تفسيرعياشى1:21)
3
حسن بن على بن فضّال در بارهی بسم الله از امام رضا(ع) پرسيد،
امام فرمود:
هنگامی كه كسى میگويد: بسم الله،
گويا نشان و علامتى از نشانهاى خداوند عزّوجلّ را بر خود مینهد
... و آن نشان پرستش و بندگى است.
(التوحيد229)
آيهی 7
خَتَمَ الُله عَلى قُلُوبِهِم و عَلى سَمعهم
ابراهيم بن ابى محمود گويد: تفسير اين آيه را پرسيدم كه میفرمايد:
... خداوند بر دلهاى ايشان و بر شنوايى آنان مُهر و ختم نهاده است..
فرمود:
«ختم» آن است كه به كيفر كفر ورزيدن،
بر دل كافران مهر زنند،
همان گونه كه خداوند در جاى ديگر میفرمايد:
بلكه خدا به سبب كفرشان، بر دلهايشان مهر نهاده و در نتيجه، جز شمارى اندك از ايشان ايمان نمیآورند.
(سوره نساء155)
ابراهيم بن محمود ادامه میدهد كه از امام پرسيدم:
آيا خداوند بندگانش را مجبور به گناه میكند؟
فرمود:
به آنان اختيار عطا میكند
و ايشان را مهلت میدهد
تا توبه كنند و بازگردند.
پرسيدم: آيا خدا آنان را به كارى وامیدارد كه توان آن را ندارند؟
فرمود:
چگونه چنين چيزى ممكن است؟
در حالى كه خود میفرمايد:
و پروردگار تو بر بندگان ستم نمیورزد...
و ادامه داد:
پدرم موسى بن جعفر(ع) از امام صادق(ع) نقل فرمود كه
هر كس بپندارد خداوند بندگان را به گناه وامیدارد
يا آنان را به كارى فراتر از توانشان تكليف میكند،
ذبيحهی او را نخوريد،
گواهیاش را نپذيريد،
در وراى او نماز مگذاريد
و چيزى از زكات به او نپردازيد.
(عيون الاخبار1:424)
آيهی 15
اللهُ يَستهزئُ بِهِم
حسن بن على بن فضّال تفسير اين آيات را از امام رضا(ع) پرسيد
خداوند آنان را استهزاء میكند... آنان مكر میكنند وخدا هم مكر مینمايد.. سوره آل عمران 54)
آنها با خدا نيرنگ میكنند، و خدا نيز با آنان چنين میكند.. سوره نساء142)
امام فرمود:
خداوند كسى را ريشخند نمیكند،
و اهل فريب و نيرنگ نيست،
بلكه پاداش ريشخندكنندگان و فريبكاران و نيرنگ بازان را میدهد.
پروردگار از آن چه ستمكاران میگويند منزّه است.
(التوحيد163)
آيهی 17
وَ تَرَكَهم في ظُلُمات لايُبصِرون
ابراهيم بن ابى محمود گويد: از امام رضا(ع) در بارهی تفسير اين آيه پرسيدم كه
... و آنان را در ميان تاريكىهايى كه نمیبينند ترك و رهايشان كرد...
امام فرمود:
خداوند متعال را،
برخلاف بندگان،
به رها كردن و (ترك) وصف نمیكنند،
امّا هنگامی كه خداوند بداند
كه آنان از كفر و گمراهى دست نمیشويند،
يارى و لطف خود را از آنان برمیدارد
و آنان را به اختيار خود مینهد.
(عيون الاخبار1:424)
آيهی 188
وَ لاتَأكُلوا اَموالَكم بَينَكم بالباطِل وَ تُدلُوا بها اِلى الحُكّام
حسن بن على گويد: ابوالاسود نامهاى براى امام رضا(ع) نوشت و از ايشان در بارهی تفسير اين آيه پرسيد كه
... اموالتان را ميان خود به ناروا مخوريد، و آن را به حكّام مدهيد...
من پاسخ حضرت را ديدم كه به خط خود چنين نوشته بود:
مراد از (حكّام) قاضيان هستند...
و در زير آن افزوده بود:
اگر كسى بداند كه قاضى ستمكار است
و بهناحق حكم رانده،
در گرفتن حكمی كه به نفع او صادر كرده است
عذرى ندارد.
(تفسيرعياشى:85)
آيهی 229
الطّلاقُ مَرّتان فَاِمساك بِمَعروف اَو تَسريح بِاِحسان
ابوالقاسم فارسى در بارهی اين آيه از امام رضا(ع) پرسيد كه خداوند میفرمايد:
طلاق دوبار است. پس از آن يا (امساك به معروف) بخوبى نگاه داشتن، يا (تسريح به احسان) بشايستگى آزاد كردن...
امام فرمود:
«امساك به معروف» آن است كه
از آزار و اذيّت زن خوددارى ورزد
و نفقهی او را بپردازد
و «تسريح به احسان» آن است كه
بر پايهی دستور قرآنى
او را طلاق دهد.
(تفسيرعياشى1:117)
آيهی 260
وَ اِذ قالَ ابراهيمُ ربّ اَرِني كيف تُحيي الموتى قال اَوَلَم تُؤمن قال بَلى وَ لكن لِيَطمَئنّ قَلبي
صفوان بن يحيى از امام رضا(ع) پرسيد:
... هنگامی كه ابراهيم از خداوند خواست تا به او نشان دهد كه مردگان را چگونه زنده میسازد، خدا فرمود: مگر ايمان نياوردهاى؟ ابراهيم گفت: چرا، امّا میخواهم دلم اطمينان يابد... مگر در دل ابراهيم ترديدى بود؟
امام رضا(ع) فرمود:
هرگز!
او يقين داشت،
امّا از خدا میخواست كه
يقينش را فزونى بخشد.
(المحاسن247)
آيهی 18
شَهِدالله انّه لا اِلهَ اِلاّ هو و الملئكة و اُولُواالعِلمِ قائما بالقِسط
مرزبان قمی از امام رضا(ع) در بارهی اين آيه پرسيد:
خدا كه همواره به عدل قيام دارد، گواهى میدهد كه جز او معبودى نيست، و فرشتگان و دانشوران نيز همين شهادت را میدهند...
فرمود:
مقصود امام است.
(تفسير عياشى1:166)
آيهی 125
هذا يُمدِدكم ربّكم بخمسَة آلاف منَ المَلئكة مسوّمين
اسماعيل بن همّام گويد: امام رضا(ع) در بارهی واژهی (مسوّمين) فرمود:
منظور آن دستارها و عمامههايى است
كه پيامبر(ص) بر سر میگذاشت
و دو سوى آن را روى سينه و پشت خود میانداخت.
(تفسير عياشى1:196)
آيهی 163
هُم درَجات عندَاللهِ
اسماعيل بن همّام گويد: امام رضا(ع) اين آيه را ياد كرد كه میفرمايد:
... ايشان را نزد خداوند درجاتى است...
و فرمود:
درجه،
فاصلهی ميان زمين و آسمان است.
(تفسير عياشى1:205)
آيهی 200
يا ايّها الّذينَ آمَنُوا اصبِروا و صابِروا و رابِطوا
حسين بن خالد گويد: امام رضا(ع) اين سخن خداى متعال را كه میفرمايد:
... اى كسانى كه ايمان آورده ايد! صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را پاسدارى كنيد...
چنين تفسير فرمود:
در روز رستاخيز،
منادى بانگ برمیدارد كه
صابران كجايند؟
... گروهى از مردم برمیخيزند.
سپس فرياد میزند:
متصبّران كجايند؟
... آن هنگام نيز گروهى ديگر میايستند.
حسين می پرسد: فدايت شوم! اينان كيستند؟
فرمود:
صابران كه بر انجام واجبات شكيبايى میكنند
و متصبّران كه از گناهان میپرهيزند.
(تفسير على بن ابراهيم118)
آيهی 31
اِن تَجتنِبوا كَبائرَ ما تُنهَون عنهُ نُكفّر عنكم سَيّئاتِكم..
عباس بن هلال گويد: امام رضا(ع) اين آيه را تفسير میكرد كه
...اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شدهايد دورى گزينيد، بدیهاى شما را از شما میزداييم
و گناهان بزرگ را چنين برشمرد:
بتپرستى،
ميگسارى،
آدمكشى،
آزار دادن پدر و مادر،
اتهام زدن به زنان پاكدامن،
گريز از جنگ،
و خوردن مال يتيم.
( تفسير عياشى1:238)
آيهی 31
اِن تَجتنِبوا كَبائرَ ما تُنهَون عنهُ نُكفّر عنكم سَيّئاتِكم..
محمد بن فُضيل میگويد كه امام رضا(ع) در بارهی اين آيه فرمود:
هر كس از گناهانى كه خدا بدانها وعدهی آتش داده است، بپرهيزد،
اگر مؤمن باشد
خدا بدیهاى او را از وى میزدايد.
(ثواب الاعمال158)
آيهی 33
و لِكُلٍ جَعلنا موالىَ ممّا ترَك الوالِدان و الاقرَبون و الَذين عقدَت اَيمانُكم..
حسن بن محبوب گويد: در نامهاى از امام رضا(ع) در بارهی اين آيه پرسيدم كه میفرمايد:
و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه شما با آنان پيمان بسته ايد، بر جاى گذاشته اند، براى هريك وارثانى قرار داديم.
امام پاسخ داد:
مقصود از آنان
امامان هستند
كه خداوند بر آنان از شما پيمان گرفته است.
(تفسير عياشى1:240)
آيهی 58
اِنّ اللهَ يَأمُرُكم اَن تُؤدّوا الاماناتِ اِلى اهلِها.
محمد بن فُضيل گويد: امام رضا(ع) در بارهی اين آيه كه
... خدا به شما فرمان میدهد كه سپرده ها را به صاحبان آنها بازگردانيد..
فرمود:
آنان،
امامان از خاندان پيامبر هستند
كه هر يك امامت را به امام پس از خود میسپارند
و آن را به ديگران نمیدهند
و از اهلش نيز دريغ نمیدارند.
(تفسير عياشى1:240)
آيهی 59
يا ايّها الذينَ آمنوُا َطيعُوا اللهَ و اَطيعوا الرّسولَ و اولي الامرِ منكُم.
ابان گويد: نزد امام رضا(ع) رفتم و پرسيدم: معنى اين آيه چيست كه میفرمايد:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را نيز پيروى كنيد..
فرمود:
منظور على بن ابیطالب است.
آن گاه سكوت فرمود و چون سكوت وى به درازا كشيد، پرسيدم: پس از وى كيست؟
فرمود:
حسن
و مدّتى سكوت كرد. پرسيدم: پس از او چه كسى؟
فرمود:
حسين.
گفتم: پس از او؟
فرمود:
على بن الحسين
و خاموش ماند...
و به همين سان، پس از نام بردن هر امام سكوت میفرمود و من میپرسيدم،
تا آن كه يكايك، همهی امامان را نام برد.
(تفسير عياشى1:251)
آيهی 140
اَن اِذا سَمِعتم آيات الله يُكفر بها و يُستَهزَئ بها فلا تقعُدوا مَعَهم حتّى يخوضوا في حَديث غيره اِنَّكم اِذاً مِثلٌهم.
محمد بن فُضيل گويد: امام رضا(ع) در تبيين اين آيه
... هر گاه شنيديد آيات خدا مورد انكار و ريشخند قرار میگيرد با آنان منشينيد تا به سخنى جز آن درآيند، چرا كه در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود..
فرمود:
هر گاه شنيدى كه
كسى حق را انكار میكند
و آن را دروغ میشمارد
و اهل حق را دشنام میدهد،
از نزد او برخيز
و ديگر با او همنشين مشو.
(تفسير عياشى1:282)
آيهی 33
انّما جزآء الّذين يُحاربون الله و رسوله وَ يَسعَون في الارضِ فساداً اَن يُقَتّلوا اَو يُصلّبوا او تُقَطّع ايديهم و ارجُلُهم مِن خِلاف او يُنفوا مِن الارض.
ابو اسحاق مدائنى گويد نزد امام رضا(ع) بودم كه فردى آمد و گفت: قربانت شوم! خداوند متعال میفرمايد:
سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او میجنگند و در زمين به فساد میكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند... معنى اين سخن چيست؟
امام فرمود:
خدا چنين فرموده است.
پرسيد: قربانت گردم، اگر چه كارى را انجام داد سزاوار يكى از اين چهار كيفر است؟
امام فرمود:
اگر با خدا و رسولش از سر نبرد درآمد
و كسى را كشت،
... او را میكشند.
اگر كسى را كشت
و اموال او را هم ربود،
... او را میكشند و بر دار میآويزند.
اگر اموال كسى را ربود
ولى او را نكشت،
... دست و پايش را میبرند.
اگر با خدا و رسول جنگيد
و فساد پيشه كرد،
ولى كسى را نكشت
و مال كسى را نستاند،
... او را تبعيد میكنند.
پرسيد: قربانت گردم! تبعيدش چگونه است؟
امام فرمود:
او را از شهرى كه كارهاى ناشايست را در آن انجام داده است
به شهرى ديگر میفرستند
و به مردم آن ديار مینويسند
كه او تبعيدى است،
با او همخور و همنوش و همسر نشويد.
اگر از آن شهر به جايى ديگر رفت،
براى آنان نيز چنين مینويسند،
تا يك سال، كه او شرمگنانه توبه كند.
پرسيد: اگر خواست از سرزمين اسلام بيرون رود و در ديار مشركان زندگى كند، چه بايد كرد؟
امام فرمود:
اگر خواست به سرزمين شرك برود،
گردنش را میزنند.
( تفسير عياشى1:317)
آيهی 64
بَل يَداهُ مَبسُوطَتانِ
هشام بن مشرقى گويد: امام رضا(ع) فرمود:
خداوند آن گونه كه خود را وصف میكند،
يگانه است
و بینياز
و نور ...
آن گاه فرمود:
... بلكه هر دو دست او گشاده است.
با دست خود به دستان جضرت اشاره كردم و پرسيدم: آيا او دستى اين گونه دارد؟
فرمود:
اگر چنين بود كه از آفريدگان به شمار میرفت.
(تفسير عياشى1:330)
آيهی 67
يا ايّها الرّسول بلّغ ما اُنزِلَ الَيك مِن ربّك واِن لم تفعَل فما بلّغتَ رسالته واللهُ يَعصِمُك مِن الناس
سهل بن قاسم نوشجانى نقل میكند كه كسى به امام رضا(ع) گفت: اى فرزند رسول خدا! از عروة بن زبير چنين بازگفته اند كه پيامبر(ص) در تقيّه درگذشت.
امام فرمود:
از هنگامی كه اين آيه نازل شد
... اي پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن،
و اگر نكنى، پيامش را نرسانده اى،
و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد..
پيامبر(ص) هر گونه تقيّه را به كنار نهاد
و فرمان خدا را ابلاغ فرمود،
و قريش هم هر چه خواستند انجام دادند.
ولى پيش از نازل شدن اين آيه
شايد پيامبر تقيه میكرده است.
(عيون الاخبار2:130)
آيهی 106
يا ايّها الذين آمنوا شهادة بينكم اذا حَضر اَحدكم الموت حينَ الوصيّة اثنان ذوا عدل منكم او آخران مِن غيركم.
فُضيل بن ابى الحسن تفسير اين آيه را از امام رضا(ع) پرسيد كه:
... اى كسانى كه ايمان آورديد! هنگامی كه يكى از شما را مرگ در رسيد، بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيّت به شهادت ميان خود فراخوانيد، يا اگر در سفر بوديد و ...دو تن از غير خود را.
امام فرمود:
دو تن از شما؛ يعنى دو مسلمان،
و دو تن از غير شما؛ يعنى از اهل كتاب،
و اگر از اهل كتاب يافت نشد، از مجوس.
زيرا پيامبر(ص) فرمود:
با آنان به سان اهل كتاب رفتار كنيد...
(تفسير عياشى1:349)
آيهی 111
و اِذ اَوحيتُ الى الحواريّين اَن آمِِنوا بي و برسولي قالوا آمنّا..
حسن بن على بن فضّال گويد: از امام رضا(ع) پرسيدم كه چرا حواريّون را بدين نام خواندهاند؟
فرمود:
مردم بر اين باورند كه
اين نامگذارى از آن جهت بوده
كه آنان رختشوى بودند
و جامهها را از آلودگى میپيراستند
و اين اسم از واژهی نان سفيد (خُبز حوار) گرفته شده است،
امّا ما معتقديم كه آنان را از اين رو (حوارى) گفتهاند كه
دلى پاك داشتند
و با پند و اندرز زنگار گناه را از ديگران میزدودند.
پرسيدم چرا آنان را (نصارا) خوانده اند؟
فرمود:
چون از روستايى در سرزمين شام به نام (ناصره) بودند
كه مريم و عيسى پس از بازگشت از مصر
در آن اقامت گزيدند.
(علل الشرايع1:76)
آيهی 59
و ما تَسقُط مِن ورَقة اِلاّ يَعلَمُها و لا حبّة في ظُلُمات الارض و لا رَطب و لا يابِس الاّ في كتاب مُبين
حسين بن خالد گويد: تفسير اين آيه را از امام رضا(ع) پرسيدم كه
... و هيچ برگى فرو نمیافتد مگر اين كه آن را میداند و هيچ دانه اى در تاريكیهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست جز اين كه در كتابى روشن است.
فرمود:
ورقه (برگ) جنينى است كه از مادر سقط شود و به هنگام سقط فريادى برنياورد.
حبّه (دانه) جنينى است كه در شكم مادر است و پيش از موعد سقط شود و به هنگام سقط بانگ برآورد.
رَطب (دانه) مُضغه است يعنى همان جنينى كه در رحم جاى گرفته و هنوز اندامش شكل نيافته است.
يابِس (خشك) جنينى است كه به كمال رسيده و همهی پيكر او سامان گرفته است.
... و كتاب مبين،
يعنى امام آشكار.
(تفسير عياشى1:361)
آيهی 96
وَ جَعَل اللّيلَ سَكَنا
على بن بنت الياس گويد:
از امام رضا(ع) شنيدم كه فرمود:
... خداوند شب را براى آرامش قرار داده،
و زنان را نيز مايهی آرامش نهاده،
و ازدواج در شب
و اطعام مردم
سنّت است.
(تفسير عياشى1:368)
آيهی 98
و هو الّذي اَنشأكم مِن نَفس واحِدة فمُستَقرّ و مُستودَع
محمّد بن فُضيل در بارهی اين آيه كه میفرمايد:
.. و او همان كسى است كه شما را از يك تن پديد آورد، پس قرارگاه(مستقرّ) و محل امانتى (مستودع) مقرّر كرد،
از امام رضا(ع) چنين نقل میكند:
.. آن ايمانى كه مستقرّ باشد
تا روز رستاخيز میماند،
و آن چه امانى است،
خداوند آن را پيش فرا رسيدن مرگ
میستاند.
(تفسيرعياشى1:368)
آيهی 98
و هو الّذي اَنشأكم مِن نَفس واحِدة فمُستَقرّ و مُستودَع
احمد بن محمّد گويد:
امام رضا(ع) نزد بنیزريق ايستاد
و با صداى بلند مرا فرا خواند،
پاسخ كه دادم، فرمود:
پيامبر خدا(ص) كه رحلت فرمود،
مردم كوشيدند كه نور خدا را خاموش سازند،
امّا خداوند نور خويش را با اميرالمؤمنين تداوم بخشيد.
ابوالحسن(ع) كه درگذشت،
ابن ابیحمزة و يارانش تلاش كردند
كه نور خدا را فرو نشانند،
امّا خدا خواست كه نورش همچنين بتابد.
اهل حق
هرگاه كسى بدانان وارد شود خرسند میشوند
و آن گاه كه فردى از ميان آنان برود نگران نيستند،
زيرا به امر خويش يقين دارند...
امّا اهل باطل
اگر كسى به آنان افزوده شود شادمان میشوند
و هنگامى كه كسى از آنان بميرد بر فقدان او فرياد برمیآورند،
چون در كار خود ترديد دارند...
خداوند میفرمايد:
فمستقرّ و مستَودَع
امام صادق(ع) فرموده است:
مستقرّ آن است كه ثبوت دارد
و مستودع آن است كه امانتى است.
(تفسير عياشى1:372)
آيهی 103
لا تُدركه الابصار و هو يُدرِك الابصار و هو اللّطيف الخَبير
فضل بن سهل ذوالرياستين از امام رضا(ع) پرسيد:
جانم فدايت!
ما را از اين اختلاف نظر مردم در بارهی رؤيت آگاه ساز
كه برخى میگويند: خداوند میبيند
و بعضى میگويند: نمىبيند.
امام فرمود:
اين ابوعبّاس!
هر كس خدا را به چيزى جز آن چه خود را بدان توصيف كرده، وصف كند،
بر او دروغ بسته است.
خداوند گفته است:
... چشمها او را درنمیيابند و اوست كه ديدگان را درمیيابد و او لطيف آگاه است.
اين ديدگان همين چشمها نيست،
ديدهاى كه در نهان است
و وهم ما را بدان راهى نيست
و چگونگى آن به درك نمیگنجد.
(تفسير عياشى1:372)
آيهی 103
لا تُدركه الابصار و هو يُدرِك الابصار و هو اللّطيف الخَبير
اشعث بن حاتم گويد:
از امام رضا(ع) پيرامون توحيد پرسيدم،
امام فرمود:
آيا قرآن نخواندهاى؟
پاسخ دادم: چرا.
فرمود:
اين آيه را بخوان كه
چشمها او را درنمیيابند و اوست كه ديدگان را درمیيابد و او لطيف آگاه است..
من خواندم.
پرسيد:
ديدگان يعنى چه؟
گفتم: همين چشمان.
فرمود:
خير!
مقصود (اوهام) است.
يعنى وهمها چگونگى او را درنمیيابند
و او هر فهمى را درك میكند.
(المحاسن 239)
آيهی 125
فَمَن يُرد اَن يَهدِيَه يَشرَح صَدرَهُ للاسلامِ و من يُرِد اَن يُضِلّهُ يَجعَل صَدرهُ ضيّقاً حرَجاً كانّما يصَّعَّدُ الى السمآء..
حمدان بن سليمان نيشابورى از امام رضا(ع) پيرامون اين آيه پرسيد كه میفرمايد:
. پس كسى را كه خدا بخواهد او را هدايت نمايد دلش را به پذيرش اسلام میگشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ میگرداند چنان كه گويى بهزحمت در آسمان بالا میرود...
امام فرمود:
هر كس را كه خداوند بخواهد
با ايمان آوردن،
به بهشت و سراى كرامت آخرت
رهنمون شود،
او را سينه اى فراخ میدهد
تا به فرمان خدا تسليم باشد
و بدو اعتماد ورزد
و به وعدهی پاداش الهى اطمينان كند.
و هر كس را كه بخواهد
به دليل كفر ورزيدن و نافرمانى در دنيا،
او را از بهشت خويش دور سازد،
سينه اش را سخت تنگ میكند
به گونه اى كه حتّى در كفر خود ترديد دارد
و از باورهاى خويش نگران و سرگردان است،
چندان كه گويا به آسمان فرا میشود...
اين گونه است كه
خداوند ناپاكى را در كسانى قرار میدهد
كه ايمان نمیآورند.
(معانى الاخبار 145)
آيهی 141
وَ آتوا حقّه يَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
احمد بن محمّد چنين گويد كه
اگر كسى با دو دست خود صدقه میداد،
امام رضا(ع) آن را از نمونههاى اسراف میشمرد
و يك بار فرمود:
اگر پدرم امام كاظم(ع) چنين صحنهاى را میديد
كه يكى از خدمتگزاران با دو دست خود صدقه میدهد،
بانگ برمیداشت كه
با يك دست و مشتمشت به او صدقه دهيد...
و اگر خواستيد از خوشهی گندم به او عطا كنيد،
آن را خوشهخوشه بدهيد.
(تفسير عياشى:379)
آيهی 141
وَ آتوا حقّه يَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
حسن بن على گويد:
از امام رضا(ع) دربارهی اين آيه پرسيدم كه
... و حقّ (بينوايان از) آن را در روز بهرهبردارى از آن بدهيد!
امام فرمود:
يك مشت و دو مشت
به كسى داده میشود
كه در آن جا حاضر باشد.
(تفسير عياشى1:377)
آيهی 141
وَ آتوا حقّه يَومَ حصادِه و لاتُسرفوا
سعد بن سعد از امام رضا(ع) پرسيد كه
اگر كسى محصول خود را برداشت میكرد
و بينوايان در آن جا نبودند،
چه كند؟
امام فرمود:
وظيفه اى ندارد.
(تفسير على بن ابراهيم 206)
آيهی 41
وَ اعلَموا اَنّما غنِمتم مِن شيئ فاِنّ للهِ خُمُسَهُ و لِلرَسول و لِذي القُربى و اليَتامی و المَساكين...
بزنطى اين آيه را نزد امام رضا(ع) خواند
... و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براى خدا و براى پيامبر و براى خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و درماندگان است...
و پرسيد: اگر شمار يكى از اين گروهها بيشتر باشد و شمار ديگرى كمتر، چه بايد كرد؟
امام فرمود:
اين امر به تشخيص امام است، آيا نديده اى كه پيامبر(ص) چگونه رفتار میكرد...؟ آن گونه كه خود تشخيص میداد. امام نيز همين سان است.
(مسندالرضا1:335)
آيهي 60
اِنّما الصَدَقاتُ للفُقَراء و المَساكينَ...
احمد بن محمّد بن ابىنصر نقل میكند كه از امام رضا(ع) پرسيدم كه
اگر كسى سهمی از مال خود را وصيّت كند . ما ندانيم كه مقصود او چه اندازه بوده است، بايد چه كنيم؟
فرمود:
سهام هشت بخش است، از همين رو، پيامبر(ص) آن را چنين تقسيم میكرد.
سپس امام اين آيه را خواند:
...صدقات تنها به تهيدستان، بينوايان، متصدّيان گردآورى و پخش آن، و كسانى كه دلشان به دست آورده میشود، و در راه آزادى بردگان، و وامداران، و در راه خدا و در راه مانده اختصاص دارد.... به هر يك از اين هشت مورد يك سهم گفته میشود.
(تفسير عياشى1:90)
آيهی 67
نَسُوا اللهَ فَنَسيَهُم...
عبدالعزيز بن مسلم گويد: پيرامون اين آيه از امام رضا(ع) پرسيدم: ... خدا را فراموش كردند، پس خدا هم فراموششان كرد.
فرمود:
خداوند متعال فراموشى و اشتباه ندارد، اين آفريدگان هستند كه فراموش میكنند و اشتباه مینمايند. آيا اين آيه را نشنيدهاى كه میفرمايد: ... و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است (مريم64)بلكه خداوند در كيفر كسانى كه او و روز رستاخيز را از ياد برده باشند، آنان را از ياد خودشان میبَرَد. همان گونه كه در جاى ديگرى میفرمايد: و به سان كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا آنان را از ياد خودشان بُرد و آنان گناهكارند(حشر19) و در جاى ديگر میفرمايد: پس امروز ما آنان را از ياد میبريم همان گونه كه آنان اين روز ديدار را فراموش كردند (اعراف 51)... يعنى ما آنان را به خود وامیگذاريم همان سان كه آنان آمادگى براى رويارويى با اين روز را وا نهادند.
(عيون الاخبار1:125)
آيهی 80 تا 84
استغفَرتَ لَهُم اَو لا تستَغفِر لَهم اِن تَستَغفر لَهُم سبعينَ مرّة فَلَن يَغفِرَ اللهُ لَهم....
عبّاس بن هلال از امام رضا(ع) باز میگويد كه
خداوند متعال به حضرت محمّد(ص) فرمود: اگر هفتاد بار براى ايشان آمرزش بخواهى خدا آنان را نخواهد آمرزيد... پيامبر براى آنان يكصد بار آمرزش خواست تا خدا آنان را ببخشايد، سپس خداوند اين آيه را فرو فرستاد كه چه براى آنان آمرزش بخواهى و چه نخواهى (يكسان است)
و سپس فرمود: و هرگز بر مرده اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست... از آن پس بود كه پيامبر(ص) براى آنان آمرزش نخواست و بر گور ايشان نايستاد.
(تفسير عياشى1:100)
آيهی 94
وَسَيَرَى اللهُ عمَلَكُم و رَسُولُهُ.
محمّد بن فُضيل گويد: از امام رضا(ع) از تفسير اين آيه پرسيدم كه... و بزودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد.
امام فرمود:
هر بامداد، رفتار نيكان و بدكاران امّت پيامبر(ص) بر وى نمايان میشود، پس پرهيز داشته باشيد.
(تفسير عيّاشى 1:109)
آيهی 119
يا ايّها الّذين آمنوا اتّقوا اللهَ و كونوا مَعَ الصّادقين.
ابن ابى نصر از امام رضا(ع) درباره اين آيه از امام رضا(ع) پرسيد كه...اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا پروا كنيد و با صادقان(راستان) باشيد. امام در پاسخ فرمود:
صادقان يعنى امامان و كسانى كه در پيروى از ايشان راستين هستند.
(كافى1:208)
آيهی 58
قل بِفَضلِ اللهِ و برحمَتِه فبِذلِكَ فليَفرَحوا هو خَير مِمّا يَجمَعون.
محمّد بن فضل اين أيه را نزد امام رضا(ع) خواند كه.. بگو به فضل و رحمت خداست كه مؤمنان بايد شاد شوند.
امام فرمود:
همراهى با ولايت محمّد و آل محمّد عليهم السلام، برتر از هر آن چيزى است كه ديگران از دنياى خود میاندوزند.
(كافى1:423)
آيههای 90 و 91
آلآنَ و قَد عَصَيتَ قبلُ و كُنتَ مِنَ المُفسِدين. فاليَومَ نُنَجّيكَ ببَدَنُكَ لِتَكونَ لِمَن خلفَكَ آيةً.
ابراهيم بن محمّد همدانى گويد:
از امام رضا(ع) پرسيدم:
چرا خداوند فرعون را غرق كرد، در حالى كه او ايمان آورده و به يگانگى خداوند اعتراف كرده بود؟
امام فرمود:
او هنگامی كه گرفتارى را ديد، ايمان آورد، و اين پذيرفته نيست. اين حكم خداست كه بر گذشتگان و آيندگان چنين روا داشته: ... پس چون سختى عذاب ما را ديدند، گفتند:فقط به خدا ايمان آورديم و اينك بدان چه با او شريك میكرديم كافريم. و هنگامی كه عذاب ما را ديدند، ديگر ايمانشان برى آنان سودى ندارد. (مؤمن84) و فرموده است: روزى كه پاره اى از نشانه هاى پروردگارت پديد آيد، كسى كه پيشتر ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمیبخشد. (انعام158) فرعون نيز اين گونه بود .. وقتى كه در آستانه غرق شدن قرار گرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آن كه بنىاسرائيل به او گرويده اند، نيست و من از تسليم شدگانم. پس به او گفته شد: اكنون؟ در حالى كه پيش از اين نافرمانى میكردى و از تباهكاران بودى؟ پس امروز تو را با زره خودت به بلندى میافكنيم تا براى آنان كه از پىِ تو میآيند عبرتى باشد... و فرعون از سر تا پا در لباسى آهنين بود. هنگامی كه غرق شد خداوند او را از آب بيرون افكند تا براى آيندگان درسى باشد و او را ببينند كه با آن جامه هاى سنگين آهنى اينك در بلندى قرار گرفته است، در حالى كه طبيعت جسم سنگين آن است كه در آب فرو رود و بالا نيايد. اين خود نشانه اى است. دليل غرق فرعون را در جاى ديگرى نيز میتوان يافت، زيرا او هنگامی كه در آٍستانه مرگ بود، به خدا متوسّل نشد بلكه موسى را ياد كرد و خدا چنين وحى كرد كه: اى موسى! تو كه فرعون را نيافريدى، پس نمیتوانى او را رهايى بخشى! اما اگر از من خواسته بود او را نجات میدادم.
(علل الشرايع1:55)
آيهی 7
و هُوَ الّذي خلقَ السّماواتِ و الارضَ في سِتّة ايّام و كان عرشُهُ عَلى الماء ليَبلُوَكم ايّكم احسنُ عملاً..
اباصلت هروى گويد:
مأمون از امام رضا(ع) تفسير اين آيه را پرسيد كه ... و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود، تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد.
امام در پاسخ فرمود:
خداوند متعال عرش و آب و فرشتگان را پيش از آسمانها و زمين آفريده بود.
پس استدلال فرشتگان براى وجود خداى عزّوجلّ، آفرينش خودشان و عرش و آب بود.
آنگاه خدا عرش را بر آب قرار داد تا قدرت خويش را به فرشتگان بنماياند و آنان بدانند كه او بر هر كارى تواناست.
پس از آن، با قدرت، عرش را برداشت
و آن را بالاتر از آسمانهاى هفتگانه نهاد،
و در حالى كه خود بر عرش بود، با اين كه مىتوانست آسمانها و زمين را در چشمبرهمزدنى خلق كند، آنها را در شش روز بيافريد،
تا آفرينش تدريجى آنها را به فرشتگان نشان دهد
و آنان براى وجود خداى متعال، به خلقت مرحله به مرحله استدلال كنند.
خداوند عرش را براى نياز خويش نيافريد؛
چون او را به عرش و ديگر آفريدهها احتياجى نيست
و به بودنِ بر فراز عرش وصف نمىشود؛
زيرا جسم نيست...
خداوند بسيار برتر از آن است كه به ويژگىهاى مخلوقات توصيف گردد.
امّا اين كه فرمود:
...تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد...
خداوند متعال آنان را بيافريد تا با تكليف اطاعت و بندگى، انسانها را بيازمايد،
نه اين كه خلقت خود را امتحان و تجربه كند؛
زيرا او همواره به همه چيز داناست.
مأمون گفت: اى ابوالحسن! خدا بر تو آسان فرمايد كه بر من آسان كردى!
(التوحيد320)